حرف های من در کُما

در کما نیستم! از بیمارستان مرخص شدم و راهی تیمارستان هستم.. ماجرای آن چهار نفر را می گویم!

حرف های من در کُما

در کما نیستم! از بیمارستان مرخص شدم و راهی تیمارستان هستم.. ماجرای آن چهار نفر را می گویم!

خریّت!

دوستان مارا دعوت کردند که باز هم این از خودمان فحش در نماییم!

اولین کاری که وقتی یه پول حسابی دستم بیاد می کنم!

اینه که: یه سایت باز می کنم برای وبلاگ

که تمام نوشته های شما به ابتذال کشندگان عشق و ...

رو فیلتر کنه!

چای و قلیون نسبتی دارند جاویدان

 مثل شب با روز

....

همین طور چای و سیگار

قهوه و سیگار

نون با پنیر و خیلی چیزای دیگه ...

 

مثل من با درد!

 

سنگر بی سنگ

باید از سنگر بی سنگ تو بر می گشتم

تو هیچوقت سایه ی خوب و محکمی بر سرم نبودی

بهتر بود قبل از ریزش آوار از تو جدا می شدم

سبز می پوشی

من سبز می شوم

بنفش می پوشی

بنفش..

صورتی می پوشی

صورتی

 

سیاه می شوی

و من سفید( تأکید می کنم . سفید نه سپید) می شوم

مثل.....